... مردم تمام عمرشان انتظار می کشند. انتظار می کشیدند که زندگی کنند، انتظار می کشیدند که بمیرند. توی صف برای پول منتظر می ماندند و اگر پولی در کار نبود سراغ صف های درازتر می رفتند. صبر می کردی تا خوابت ببرد و بعد هم صبر می کردی تا بیدار شوی. منتظر باران می شدی و بعد هم صبر می کردی تا بند بیاید. منتظر غذاخوردن می شدی و وقتی سیر می شدی باز هم صبر می کردی تا نوبت دوباره غذا برسد. توی مطب روان پزشک هم با بقیه روانی ها انتظار می کشی و نمی دانستی آیا تو هم جزء آنها هستی یا نه.